گزارش ایران اینترنشنال از نمایشگاه از اوین با عشق در نورمبرگ آلمان
آبان ۱۱, ۱۳۹۸فصل نخست پادکست «پشیمان نیستم»
تیر ۳, ۱۳۹۹وقتی که متن پرستو فروهر در حمایت از فراخوان فرهاد میثمی به وبسایت موزه جنبش زنان رسید، هنوز مردم به خیابان ها نرسیده بودند و ظهور یک کنش اجتماعی از درون زندان مایه دلگرمی و ایجاد امید در فضای نومیدی جامعه بود.
در انتظار رسیدن روز جهانی حقوق بشر ، روزی که قرار بود فراخوان «کنشگران کاموایی» منتشر شود مردم به خیابان رسیدند، خشم فروخورده از بی عدالتی را فریاد کردند، با خشونت سرکوب شدند و به خانه ها رانده شدند. اما نه این خانه همان خانه ای است که آنها روز جمعه ۲۴ آبان به قصد خیابان ترکش کردند و نه آن خیابان دیگر می تواند جای خالی آنها را تحمل کند. زندان ها باردیگر کنشگران خیابان را به درون می کشانند و خاک سرد گورستان ماوای تن جوان و نحیف و دردمند « بچه محل» های خیابان های شهر به شهر ایران شده است.
امروز در روز جهانی حقوق بشر، شکفتن حرکتی در درون زندان و دعوت از مردم بیرون از زندان کنشی است در فاصله زندان و خیابان! کنشگران زندگی در خیابان و زندان امید تغییر را با کنش های گوناگون خویش زنده نگه می دارند.
پرستو فروهر می گوید : «فرهاد میثمی ، کنشگر زندگی ، زندانی سیاسی زندا ن اوین در ادامه اعتراض مدنی به محدودیت های تحمیل شده به زندانیان، طرح زیبایی پیشنهاد کرده و از من خواسته است که با آن همکاری کنم » و بعد از سنجش و بررسی چگونگی اجرای طرح درپاسخ به این فراخوان از آن در چارچوب نمایشگاه های موزه جنبش زنان حمایت کرد: «طرح زیبای فرهاد میثمی را به همراه این گل کاموایی به موزه زنان می سپارم. به نظرم این موزه و نمایشگاه “از اوین با عشق” نهاد مناسب برای پیشبرد طرح فرهاد است.»
با امید به آزادی تمامی زندانیان سیاسی
نامه فرهاد میثمی از زندان اوین
«کنشگران کاموایی!» در عرصهی «عمل»
چندی است نقض حقوق زندانیان اوین در عرصههای مختلف “زندگی” محبوسانهشان تشدید هم شده است: محدودیت تماس تلفنی و ملاقات حضوری، بازرسی غیرمتعارف و غیراخلاقی خانوادههای زندانیان در روز ملاقات، ممنوعیت دریافت کتاب و نشریات و… حتی ممنوعیت کاموا در بند زنان از آن جملهاند. این درخواست، پیوستی “عملی” است بر آنچه پیشتر با عنوان “کنشگران کاموایی!” منتشر شده است.
یک دلخوشی زنان زندانی، امکان برخورداری از کاموا و بافتن پوشاکی برای عزیزانشان بود که در عین نگهداری جسمی آنها از سرما، پیام گرمی از عشق و یادداری در خود داشت که نگاهبان پیوند عاطفی بینشان هم میبود. ممنوعیت اخیر کاموا برای بند زنان اوین، ممنوعیت یک کالای فیزیکی نیست، ممنوعیت جاری بودن مستمر عشق است؛ ممنوعیت جریان داشتن رایحهی، “زندگی” است.
ما “کنشگران زندگی” محبوس در اوین، در گام اول، احقاق حق در این عرصه را به عنوان نمونهای از حقوق زندانیان بر “زندگی” انتخاب کردهایم و به یاری شما میتوانیم صدایمان را در پس گرفتن حق، رساتر کنیم. از تمام یاری دهندگان تقاضا میکنیم در صورت امکان یکی از این نمادها مثلا یک قلب کوچک کاموایی، یا یک پروانه کوچک، یا یک کلاه کاموایی کوچک (کمی بزرگتر از یک انگشتانه) یا ژاکتی مینیاتوری (کوچکتر از کف دست) ببافند یا اگر امکان بافتن ندارند، به صورت کاردستی مقوایی یا نقاشی روی کاغذ یا به هر روش دیگر مبتنی بر خلاقیت خودشان که صلاح بدانند نماد کوچکی به نشانهی عشق و احترام به زندگی تهیه کنند؛ متن کوتاهی بنویسند شبیه این محتوا که: “من خواستار رفع ممنوعیت برخورداری زنان زندانی از کاموا برای بافتن البسهی کاموایی هستم.”؛ از این متن در کنار آن نماد بافته شده (یا کاردستی، نقاشی،…) و در کنار یک پاکت پستی که گیرندهی آن “ریاست سازمان زندانها، آقای اصغر جهانگیر” باشد، عکس بگیرند و در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند و بعد، نامه را به آدرس ذیل این نوشتار پست کنند و ضمنا دو نفر دیگر را به شرکت در این کنش دعوت کنند. (اگر انجام این کارها برای کسانی مقدور نبود، میتوانند به اداره مرکزی سازمان زندانها به شماره تلفن: ۲۴۵۸۹۱۱۸ زنگ بزنند و درخواستشان را مطرح کنند.)
از هنرمند گرامی، سرکار خانم پرستو فروهر دعوت میکنم به هر نحو خلاقانهای که از او میشناسیم در این کنش مشارکت کنند؛ و از آنجایی که در پیجویی حق زندگی، مرزهای جغرافیایی معنی ندارند از کنشگران حقوق انسانها هم در هر جای جهان که باشند درخواست میکنم “کنشگران زندگی” محبوس در اوین را یاری دهند؛ نیز از سرکار خانم ایلهان عمر دعوت میکنم به هر نحو که صلاح بدانند ما را در این کنش همراهی کنند.
ما به یاری یکدیگر پای در راهی میگذاریم با پلاکاردهایی در دست قلبهایمان که روی آنها نوشته شده:
“حق زندگی [زندانیان] را پس میگیریم.”
با تقدیم احترام
فرهاد میثمی
عضو “کنشگران زندگی (اوین)”
آدرس سازمان زندانها:
تهران سعادت آباد، ضلع شمالی بزرگراه یادگار امام، کوی فراز،
خیابان شهدای برق، ساختمان مرکزی سازمان زندانها
بیشتر بخوانید: کنشگران کاموایی
سالن ملاقات اوین، امسال از این نابترین لحظههای زندگی زندانیان خالی خواهد بود؛ از این امکان ساده و کوچکی که بندی عاطفی بود و پیوندی، بین زنان زندانی و عزیزانشان. دیگر از آن گلوله کامواهای رنگی رنگی، از آن کلاهها و ژاکتها، از آن وراندازها و «خوگشل شدم؟» ها خبری نخواهد بود. چرا؟ چون مسئولی «اشتباهی»، به احتمال زیاد نادانسته و با تصوری امنیت زده، دارد معبر هر نسیمی که رایحهای از «زندگی» انسانی را با خود بیاورد به کلی مسدود میکند؛ پس امر مقرّر میفرماید که: «کاموا هم ممنوع!»…