سه روایت از تولد «سرود برابری»
بهمن ۲۱, ۱۳۹۷دومین سفر مجموعه «از اوین باعشق»
شهریور ۱۲, ۱۳۹۸
منصوره شجاعی
جف و مارسیا یک زوج هنرمند و مستند سازهستند.
ما درحین ساختن یکی ازمستند های اخیر آنها با هم آشنا شدیم.
طی صحبت های « غیررسمی» که غالبا جذاب تراز صحبت های « رسمی » است از علائق و سلیقه های ادبی وهنری یکدیگرمطلع شدیم. در رد وبدل کردن این اطلاعات بود که متوجه نقاط مشترک بسیاری با یکدیگر شدیم.
یکی ازاین نقاط پیوند، عشق هرسه ما به « جون بائز» خواننده آوازهای پنجاه سال صلح خواهی و عدالت جویی از جنبش های اواخر دهه شصت اروپا تا کنون بود!
==========
جف و مارسیا دوستان بسیار زیادی در سراسر جهان دارند.
یکی از دوستان آنها به نام بیل شیپسی ، که موسس بخش هنری امنستی واز دوستان جون بائز است به آنها می گوید که جون بائزدر هفته اول فوریه ۲۰۱۹ برای اجرای کنسرت به پاریس می آید.
طی صحبت های « غیررسمی» و «رسمی » این سه یارهنرمند، قرار میشود که ملاقاتی برای «وصل کردن» من به جون بائز در پاریس ترتییب دهند.
جف و مارسیا و بیلی، مرا از تصمیم خود باخبر کردند. و من بدون لحظه ای تامل، سوار بر امواج صدای آسمانی جون بائز رو به آسمان ایران پرواز کردم ..
=============
ما، گروهی ازاعضای جنبش زنان ایران، قرار است تظاهراتی در اعتراض به قوانین تبعیض آمیز به زنان در مقابل دانشگاه تهران در ۱۲ جون سال ۲۰۰۵برگزارکنیم. ما میخواهیم در این تظاهرات یک سرود جمعی بخوانیم.
ایران کشور شعر و موسیقی است، و هنرمندان ایرانی از دوران جنبش مشروطه تا دوران انقلاب ۱۳۵۷و پس از آن نیز سرودها وآهنگ های زیادی در بیان غم و شادی مردم ایران ساخته اند اما جنبش زنان ایرانی سرودی برای توصیف رنج ها و پیروزی های خود ندارد!
نوشین احمدی خراسانی، یکی از اعضای خوش ذوق جنبش زنان ایران که خودهمزمان با جنبش های اواخر دهه شصت اروپا، درایران متولد شده، به سرعت برق وباد، شعری ساده براساس آهنگ ساکو وانزتی و با الهام از شخصیت صلح جو، خشونت پرهیزو برابری خواه «جون بائز» می سازد.
ما همه به استودیوی کوچکی می رویم. صاحب استودیو همسایه و دوست یکی از اعضای این گروه است. مردجوان، از دیدن این زنان آوازه خوان آماتور و مبتدی اما مصمم و استواربرای اجرای یک سرود هیجان زده می شود.
ما را به زحمت فراوان در مساحت کوچک اتاق ضبط جای میدهد و ما با اتکا به نفس «اکتیویستی» شروع به خواندن می کنیم.
مردجوان آرام می گوید بهتر است هماهنگی بیشتری در خواندن داشته باشید . دوباره می خوانیم. این بارمی گوید خب شاید بهترباشد یکی از شما که صدای رساتری دارد و آهنگ را بیشترمی شناسد تک خوانی کند وبعد ما صدای او را چند بار ضبط می کنیم تا شکل سرود جمعی پیدا کند. هیچیک از ما با این پیشنهاد موافقت نمی کنیم و سرود را نه به عنوان یک اثر هنری در موسیقی که به عنوان یک خاطره زنانه جنبشی ضبط می کنیم. سرودی که در یکی از بزرگترین تظاهرات زنان بعداز انقلاب خوانده شد. سرودی که با ابتدایی ترین امکانات و با صدای زنانی ضبط شد که یکی دونفرازآنها برای اولین باربود که با صدای بلند و درحضورجمع آوازمی خواندند!
=========
حالا من با بالهای قدرتمند شوق وشور جنبش زنانی میخواستم پرواز کنان درآسمان های فاصله سری به ایران بزنم و این سرود را از کوچه های تهران و از آن زیرزمین کوچک به فرانسه به خیابان های پاریس وبه « امپریال سالن » برسانم و از طرف زنان این سالهای ایران به جون بائز هدیه بدهم. هرچند این سرود در کنار سرودهای دیگرزنان که پس ازآن ساخته شد در فضای مجازی در دسترس همگان است و در مدرسه فمینیستی و وبسایت موزه جنبش زنان ایران نیز ثبت شده ، اما ما قصد کرده بودیم که نسخه ای از این اثررا خودمان و در ارتباطی « چهره به چهره» به دست الهام بخش آن یعنی جون بائز، خواننده « همیشه جوان» برسانیم که رسید.
========
آی رفقا، جف، مارسیا، بیلی، جون، مارک، سیلوی، کارمن،…این قصه ی آن سرود و این دیدار بود. ما، این بار درکنارشما ودرکنسرتی هماهنک با یاران جهانی صلح و عدالت خواهی ،روایت ایرانی زنانه این سرود را برعلیه جنگ و نظامیگری آواز می کنیم: «جهان دیگری ممکن است/ تلاش ما سازنده آن است…»!