ششمین کنفرانس شبکه بینالمللی موزههای زنان به میزبانی موزه زنان هیتیسو در شمال اتریش برگزار شد
مهر ۲۰, ۱۴۰۰نه به جنگطلبی
فروردین ۳۰, ۱۴۰۳میدان نفت، نمایشنامهای مرکب از سه پرده، روایتیست مستند از خیزش جوانانی آزادیخواه تا دادخواهی مادران که برای اولین بار، ۳۰ آبان در سالن یک/ بند پنج زنان زندان اوین به اجرا درآمد. در ادامه گزارشی از نحوه اجرای نمایشنامه به همراه متن آن آمده است.
میدان نفت
تقدیم به کشته آزادی سعید زینالی
نویسنده: هستی امیری، سپیده قلیان، ملی جعفری
کارگردان: ملی جعفری
مشاور متن: بهاره هدایت
بازیگران: سپیده قلیان، نرگس محمدی
ساخت عروسک: نیلوفر بیانی ، گلاره عباسی، ملی جعفری ، هستی امیری
بازی دهندگان عروسک: نیلوفر بیانی، ملیحه_جعفری، فریبا عادلخواه، ماهفر (زهره سرو ) ، فروغ تقیپور
صداپیشگان: نوشین_جعفری، هستی امیری، رهاعسکریزاده، ماهفر، فروغ تقیپور
موسیقی: رودی Rccdy
طراح لباس: ژیلا مکوندی
تهیه کننده: ناهید تقوی.
سپاس از سپیده کاشانی، فرنگیس مظلوم، بهاره سلیمانی، فائزه هاشمی، ناهید فتحعلیان، مریم حاجی حسینی و تمام زنان بند زنان اوین
میدان نفت نمایشی مرکب از سه پرده، موضوعی را طرح میکند که کمتر کسی توجه خاص بدو داشته است. این اثر روایتیست مستند از خیزش جوانانی آزادیخواه تا دادخواهی مادران. سخن از خانواده و مادرانی دادخواه است؛ جوشش نیرویی که هیچ مرز و خطکشی به بندش نمیکشد، حقیقتی لخت، که از آن خشونت چکه میکند. انعکاسی از زندگی بیسامان که فراگیر شده. روایت سرکوبهایی بدون هیچ قاعده اخلاقی با بیشرمی و خشونتی شگفت. در این اثر خبر از آنتاگونیست نیست. نیروی پروتاگونیست، او را به درون خود بلعیده و یک تنه روایت را بازگو میکند، مبارزه میکند، از رنجی که بر او وارد آمده میگوید و امر دادخواهی را به پیش میکشد. حضور شخصیتهای منفی، سایهوار و دارای ابهام است و اجازه بازنمایی بر روی صحنه در قالب یک ابژه را ندارند؛ تنها ابری از کنشهای غیبیشان بر سر تماشاگر سایه میافکند. بازیگران در حین اجرای مونولوگ در پردههای ۲ و ۳ اسیر دنیایی سیاه، بیرحم و رازآلود هستند و کسی را یارای یاریشان نیست، تا خود به تنهایی از مخمصه نجات یابند و به پیروزی برسند. میدان نفت کنام دردمندان و بهشت سوداگران است. بیرحمیهای جامعه را بازگو میکند. حضور جوانانی پاکباز با دستان خالی و اندیشههایی که جوانه میزنند، رشد میکنند و تکثیر میشوند و به پای ظلم میپیچند.
توضیحات تکمیلی
در تاریخ سی آبان هزار و چهارصد و یک، در ساعت ۲۲ در مکان سالن یک/ بند پنج زنان زندان اوین نمایشی آغاز شد که با افتخار و غرور تقدیم شهید راه آزادی، سعید زینالی گردید. پیش از شروع، به تعداد زنان زندانی، صندلیها را به صورت نیم دایره چیده و بر طبق میزانسن یک باریکه راه برای عبور بازیگران قرار دادیم. در مقابل تماشاگران دو آکاردئون و در میان آنها یک میز بزرگ (که باچادر مشکی پوشانده شده بود(چادر فائزه)) که صحنه پرده اول را تشکیل میداد، قرار داشت. عوامل اجرا مانند عروسکگردانان، صداپیشگان و برخی بازیگران در پشت اکاردئون قرار گرفته بودند تا دیده نشوند. به واسطه ساخت پوستر تمامی زندانیان از تاریخ اجرا با خبر بودند و مانند اجرای قبلی (ماهی سیاه کوچولو) که یک ماه پیش برگزار شده بود میدانستیم که دوستان زندانی ما از یک ساعت قبلتر بر روی صندلیها مینشینند و تا شروع اجرا سرود میخوانند و گپ میزنند و همین اتفاق هیجانانگیز هم افتاد و شور و اشتیاق آنها که مدام از ما میپرسیدند کی شروع میکنید؟ ما تصمیم داشتیم تا ده دقیقه پیش از اجرا اجازه ورود به سالن را ندهیم تا وسایل صحنه را بچینیم اما این امکانپذیر نبود زیرا اول اینکه آنجا زندان بود نه سالن تئاتر و راه آشپزخانه از سالن یک. و دوم اینکه هر روز یک نفر مسئول تمیزی آشپزخانه در دو نوبت ظهر و شب میبود و در ساعت ۹ شب باید آنجا را نظافت میکرد و ما نمیتوانستیم مانع شویم. پس ما تصمیم گرفتیم هر کس کار خودش را انجام بدهد و نظم زندان را مختل نکنیم.
با بررسیهایم پس از اجرا متوجه شدم از تمام زنان، ۸ نفر تصمیم گرفتند نمایش ما را نبینند. همیشه مخالفان و موافقانی با دلایل شخصی این تصمیمات را میگیرند و امری طبیعیست و ما نمایش را برای ۵۰ نفر به صحنه بردیم. عروسکها و اکسسوار صحنه از یک ماه قبل ساخته شده بود زیرا ایده نمایش در روزهای تحصن برای حمایت از دانشجویان بازداشتی اعتراضات اخیر کلید خورده بود. پلاکاردهای کوچکی در ابعاد ۱۰ در ۵ سانت برای پرده ۱ که نمایش عروسکی بود، ساخته شده بود که حفاظت زندان آنها را دقیقا فردای روزی که اوین در آتش میسوخت، جمع کرده و با خود برده بود.
حداقل این چیزی بود که رییس بند به ما گفت و علیرغم پیگیریهای ما برای بازگرداندن وسایل صحنه آنها را بازنگرداندند. من از پشت دریچه در بین کریدور و بند به رییس گفتم یا آنها را به من برگردانید یا اگر دور ریختهاید از ما معذرتخواهی کنید و رییس بند خندید و گفت تو نمیدانی چه خبر است. من نمیتوانم اینها را به تو بدهم، برایت پرونده میسازند. گفتم پس دوباره میسازیم و ساختیم. بار دیگر تهدید کردند که هر کدام از این پلاکاردها چندین ماه حبس دارد و عوامل مدام میگفتند این تنها یک تئاتر است. این هنر است. ما در این لحظه واقعا تظاهرات نکردهایم و قصد خاصی نداریم، ما در حال اجرای تئاتر هستیم و مهمتر اینکه بخشی از این تئاتر عروسکی است و مخاطرهآمیز نیست. نمایش در زیر دوربینهای امنیتی اوین آغاز شد. از چهارگوشه دوربینهایی که قابلیت صدابرداری دارند و پاسیارهایی که به طورمدام پشت مانیتورها نشستهاند و زندانیان را چک میکنند و اتاق کنترل مرکزی که به کل زندان اوین را تحت نظر دارد. اجرا با یک بیت رپ شروع شد. صحنه با نور زرد رنگ چراغ مطالعه روشن شد که پرستو مسئول نگه داشتن او بود، تمام مدت نمایشْ آن را در دست گرفته بود و با روشن و خاموش کردن آن صحنهها را عوض میکرد.
پرده ۱ عروسک دستکشی بود. عروسک روی صحنه آمده و به حاضرین خوش آمد گفت و بعد از این پیش پرده، پرده۱ آغاز شد. پرده یک شامل سه صحنه عروسکی که در امتداد هم اتفاقات مربوط به دانشگاه را از نظر میگذراند؛ از دانشجویان ۷۸ تا حال و نگرش و مطالبات نسلها وحوادث دانشگاه در تمام این سالها. اکثر زنان زندانی در این کار به عوامل کمک کرده بودند. یکی برای عروسکها لباس دوخته بود، یکی از موهای خودش برای عروسکها مو ساخته بود، دیگری شیرینی قبولی دخترش در تخصص پزشکی را با اجرا هماهنگ کرده بود تا تماشاگران پذیرایی شوند، دیگری در ویرایش متن و شعارها هم فکری کرده بود و … عروسک گردانها مجبور بودند مدت طولانی دستهای خود را بالا نگه دارند.
برای اینکه در فضای یک متری که حدود شش نفر در کنار هم قرار گرفته بودند به دست عروسک گردانان فشار کمتری وارد شود، دیگر بچهها دستان خود را تکیهگاه آرنج آنها کرده بودند. عروسک گردانها لباسهایشان را مشکی انتخاب کرده بودند تا کمتر دیده شوند و نکته حائز اهمیت این بود که از هر حزب و عقیدهای در کنار هم کار میکردند تا یک اجرای عالی را به تماشا بگذارند؛ همفکری میکردند و اتحاد بینظیری را به نمایش میگذاشتند. صداپیشگان در طرف چپ صحنه و نزدیک عروسک گردانانْ اجتماعی چندنفره تشکیل داده بودند و صداپیشگی میکردند. عوامل گروه را هر حزب و دارای هر ایدئولوژی تشکیل میدادند؛ فعالان محیط زیست و فعالان حقوق بشر، فعال زنان، فعالان حوزه کودکان کار، فعالان کارگری، هنرمندان عکاس، پادشاهیخواهان، مجاهدین خلق، فعالان دانشجویی، مارکسیستها و اصلاحطلبان، و . .. و اتحاد بین عوامل گروه موج میزد و این خاصیت شگفت انگیز هنر است.
در پایان پرده۱ شاهد یک میان پرده با پخش یک ترک رپ از یک خواننده جوان ایرانی بودیم، دختر رپر ایرانی که این قطعه رپ را اختصاصی برای زنان اوین خوانده بود. این تک ترک به سختی طی چند روز به بند وارد شد و در روز اجرا برای زنان پخش شد و پس از اتمام قطعه مورد تشویق فراوان قرار گرفت. سپس پرده دو آغاز شد، نور صحنه را روشن کرد و دختری در میان تماشاگران ظاهر شد، سپیده در این پرده مونولوگ خود را با لباس کوردی مشکی زیبایی شروع کرد. سپیده چندین روز بیمار بود و اجرا چند روز به تعویق افتاده بود تا حال او کمی بهبود پیدا کند، رها نیز از مرخصی برگردد زیرا رها، پدرش را از دست داده بود و به مرخصی برای تشییع پدر رفته بود. سپیده با حال نامساعد اجرا رفت و این حال به تقویت نقشش کمک بسیاری کرد. صدای گرفته و خشدار و تن رنجورش مو به تن تماشاگران راست کرد و اشک از دیدگانشان روان شد. با فریادهای او صدای هق هق تماشاگران هم بلندتر شنیده میشد. در انتهای پرده دوم نور رفت و صدای ترانه غمگینی به گوش تماشاگر رسید.
بله پرده سوم اجرا میشد. نرگس محمدی بازیگر پرده سوم بود که مونولوگی از دادخواهی مادران اجرا میکرد. در میانه خواندن ترانه ترکی نور به صحنه باز میگردد و ما او را در میان تماشاگران میبینیم. در دستان تماشاگران صورتکهایی میلهای از مادران دادخواه میبینیم که یک به یک بالای سرآورده میشوند. اشک است و صدای گریه که در سالن پیچیده. صورتها خیس و دلها شکسته بود. اینها مادران هستند. اینها خواهران هستند. این عزیزان ما، که در زندان اسیر استبدادند، دادخواهند. پس از پرده اخر نور میرود و اندکی بعد میآید و تمام عوامل برای اجرای رورانس روبروی تماشاگران میایستند و سه بار تعظیم میکنند و همدیگر را مورد تشویق قرار میدهند. دستان همدیگر را گرفته و در دستان تماشاگرانی که هنوز صورتهایشان خیس است سرود میخوانند. سرود خون ارغوانها و سرود ایران. شور و هیجانی فراتر از سالنهای تئاتر در پایان اجرا برقرار میشود. همه همدیگر را بغل کرده و اجرا را مورد تحسین قرار میدهند. در بین این گروه شصت نفره اسیر در زندان اتحاد، قویتر از قبل برقراراست. این پیام به دوستان زندانی ما رسیده که اگرچه همگی مدت زیاد یا کم در کنار و در این فضای تنگ و دلگیر زیست میکنید اما جهان شاهد کنشهای اجتماعی، سیاسی، دادخواهی و .. شما است و انسانیت شما و ظلمی که بر شما رفته را میبیند. احساس تنهایی و دل شکستگی را از خود دور کنید و همچنان پرقدرت ادامه دهید که روز پیروزی نزدیک است.
درود بر آزادی #زن_زندگی_آزادی #ژینامهساامینی
منبع: بیدارزنی